˜”*°•.˜”*°• کلبــــــه ی دیوونــــــه هــــــا •°*”˜.•°*”˜
همـــــــــــــــــــــــــه جــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوره
سـلام خـوش اومـدیـن بـه وبـم مـن مـحـدثـم.... ایـن وبـو بـرای سـر گـرمـی و ارتـبـاط بـا دوسـتـام راه انـدازی کـردم مرسـی از اینــکه بـه وبـم سـر زدیـن نـظر یـا دتـون نـره بـا تبــادل لینـــکـم مـوافـقـم در ضمـن پـاییــن بـودن آی کیـوی بعضیـا دلیـل بـر بـی معنـی و بـی مـزه بودن مـطالبـم نیــس خـوش بـگـذره... راسـتـی بـرای پـخـش آهـنـگـم و درسـت اومـدن مـطـالـبـم بـهـتـره از گـوگـل کـروم بـریـد.... صـفـحـه ی دوم وبـم فـرامـوش نـشـه هـا حتـمـا بـریـد...... یک شبی مجنون نمازش را شکست "زندگـــــی " همین که " تـــــو " باشــی . . . این ، تمـــــــام زندگی است ...!! مــــن (14) شــــومـــا چـــــی؟ ووووووووووووووووووووووووی!!!!! مـــن عــــاشــخ جنـــاب خــــاااااااااااااااااااااانــــــم.... دمـــــــش جــــــییییییییییییییییییــــز!!!! طـــرفـــداراش لایــــکــش کــنــیـــن.....آوریــــن!!!
ﺩﺧﺘﺮ: ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯽ ﻓﺮﺩﺍ ﻋﻤﻞ ﻗﻠﺐ ﺩﺍﺭﻡ؟
یه ﭘﺴره ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﭘﺴره ﺍﯾرﺍﻧﯽ ﻣﯿﮕﻪ:ﭼرﺍ ﺧﺎﻧوﻣﺎﺗوﻥ ﺑﺎ ﻣرﺩﺍ ﺩﺳت ﻧﻤﯿدن؟ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻣﺮﺩﺍﺗﻮﻥ ﺷﻬﻮﺕ ﭘﺮﺳﺘﻦ؟ ﭘﺴﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ ﻣﯿﮕﻪ:ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻠﮑﻪ ﺷﻤﺎﺭﻭ ﻟﻤﺲ ﮐﻨﻪ؟ ﭘﺴﺮ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ:ﻣﻠﮑﻪ ﻓﺮﺩ ﻋﺎﺩﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﺎﺹ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺪﻩ. ﭘﺴﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻣﯿﮕﻪ:ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣن همه ﻣﻠﮑﻪ ﺍﻧﺪ... دخترا دست جیغ هورااااااااااااااااااا حتماً برات اتفاق افتاده... گاهی فقط بوی یک عطر خاص، شنیدن صدای عشقت، شنیدن یک آهنگ مشترک، حتی یک تشابه اسمی... برای چند لحظه باعث میشه حس کنی قلبت میخواد از جاش کنده بشه. خنده ی دخترای خارجی : یه زره لپا سرخ میشه بعدشم ساکت میشن خنده ی دخترای ایرانی : ههههههه رکوع سجده قیام بهم خوردن موهاااا گریه آخرشم جیغ میزنه میگه وااااای جیشم ریخت... . . . مورد داشتیم پلنگ به دختره حمله کرده دختره گفته: اقا پننگ منو نخول ببین چقد لادرم بزال بلم غذا بخولم چاق بسم چله بسم اونوخ بیام تو منو بخول باچه؟؟؟ بوژ بوژ ، میگن پلنگه از اون به بعد گیاه خوار شده!!! . . . آخه این چه وضعیه ؟ پیراهن پاره مد شده شلوار پاره مد شده کلاه سوراخ مد شد شال پاره هم مد شد پس چرا این جوراب پاره مد نمیشه ! باید تا کی باید منتظر بمونیم اخه؟ . . . ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﻪ ﺷﺪﻩ ۲۲۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﯿﺮﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ، ﺩﯾﮕﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻬﻢ ﻧﻤﯿﮕﻪ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎشl فک کنم خانواده پول لازم دارن !!! شهریوریا لایک کنن.........!!!
مـــــــــن اونـــی نیــــــستم که تو فکرشو میکنی
بچه ها من دارم میرم ازینجا الکی مثلا دختر: عزيزم دوستم دارى؟ پسر: اره خيلى دختر:وایبرتو بده بخونم ))
یک دانشجوی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود.
چه حالی میده ﺍﺯ بچه کوچولوت بپرسی
بی وضو در کوچه ی لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای؟
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم میزنی
دردم از لیلاست آنم میزنی
خسته ام زین عشق دلخونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو / این لیلای تو ..... من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم.
در رگ پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم.
صدقمار عشق یکجا باختم
کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عاقل میشوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی..
دیدم امشب با منی گفتم بلی..
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم.
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
معنـــی پیچیده ای نــدارد !
ﭘﺴﺮ: ﺁﺭﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ
ﺩﺧﺘﺮ: ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻣﯿﻤﻮﻧﯽ؟
ﭘﺴﺮ ﺭﻭﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺮ
ﻣﯿﮕﺮﺩﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺷﮑﺶ ﺭﺍ ﻧﺒﯿﻨﺪ ﻭ
ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ
ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
...
...
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ،ﺩﺧﺘﺮﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ
ﻫﻮﺵ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ،ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﺎﻡ
ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﮐﺮﺩ
ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ: ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ
ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﯽ
ﺩﺧﺘﺮ: ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ﮔﻔﺖ ﮐﻪ
ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ
ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ؟
ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ: ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﻧﮓ ﺁﺭﺍﻣﺶ
ﺑﺨﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﮐﯽ ﻗﻠﺒﺶ ﺭﻭ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ؟
ﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﭘﺴﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺍﺯ
ﺩﯾﺪﮔﺎﻧﺶ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ،ﺁﺧﻪ ﭼﺮﺍ؟
ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ: ﺷﻮﺧﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺑﺎ!ﺭﻓﺘﻪ
ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﺩ ...
برعکس مــــــن دقیقا همون کسی هستم
که تو حتی فکرشم نمیتونی بکــــــنی...عاااره
شما بیاید بگید نرو تورو خدا،اگه تو بری ما رگمونو میزنیم،ما به عشق تو میایم اینجا و…
ضایم نکنیدا
ببینم چیکار میکنید..این وسط جنازه جمع کنمااا !!
دختر: بهم ثابت كن
پسر: چجورى؟!
دختر: برو با يه شير بجنگ
پسر: عزيزم اخه من اگه با شير بجنگم من و تيكه تيكه ميكنه و مى خوره بدش ديگه چيزى ازم نميمونه... يه چيز ديگه بگو؟!
پسر: كو؟ كجاس اين شير پدرسگ؟! بگو برم پاره پارش كنم
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد.
.
.
.
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه...
روزها از پی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت : ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت “
اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
.
.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
..
چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
.
.
نتیجه اخلاقی این ماجرا
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ؟
اونم بگه ﻋﺨﺶ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺰﺍﺭﯼ
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺲ ﺩﺍﺭﯼ
ﺍﺯ ﭘﻔﮑﺖ ﺑﻮﺧﻮﻟﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺗﺎ ...
من که اگه اینجوری بگه ،
با بوس و گاز تا گریش نندازم ول کنش نیستم